مدح و مناجات با حضرت علی علیهالسلام
ﺷـﺄﻥ تو در انـدیـشۀ ما جـا شدنی نیست در کوزه که جا دادن دریـا شدنی نیست هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تـو لطـف کـنـی نـاشدنی ناشـدنی نیست طـبـعـی که نـپـرداخـت به نـام تو تلـف شد بـر خـاک نـوشـتـنـد عـلـی؛ در نـجـف شـد در خـلـقـت تو قدرت مـعـبـود عـیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از بـرکـت نــام تـو اذان نــیـز اذان شـد ســردار بــجــز مــیــثــم تــمــار نــداریــم مــا غــیــر عــلــی بـا احـدی کـار نـداریـم از ظـرفـیـت خـویش فـراتـر چه بگویم؟ گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟ از تو که خـدا گـفـتـه مکرر چه بگویم؟! هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم مـقـصـود تویی کـعـبـه و بتخانه بهانه ست چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست نــام تـو شـده قـدرت بــازوی پـیــمـبــر در غـزوۀ احـزاب تویی یک تنـه لشکر یک ضـربـه ات از کـل عـبـادات فـراتر بـا فـاطـمـه شـد قـدرت تو چـنـد بـرابـر جـز آل پیمبر کسی حِـصن حـصین نیست یا فـاطمه گـفتی رجزی بهتر از این نیست بـایـد که به رخ ها بکـشـانی هـنـرت را آسـوده کن این مـرتبه تـیـغ دو سرت را رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را صـفـیـن مـحـیـاست بـیـاور پـســرت را چـشـم تو گره خـورده به ابروی اباالفضل وصل است به تو قدرت بـازوی اباالفضل |